سبزه رو از سفره بگیر / ماهی را با خودت بیار
وقتشه بیرون بزنیم / سیزدهمین روز بهار
آتش زدن به خانه مولا بهانه بودمقصود خصم کشتن بانوی خانه بود
با آن همه سفارش پیغمبر خداپاداش دوستی علی تازیانه بود
آن شب قوی ترین سند غربت علی تشییع مخفیانه و دفن شبانه بود
بهترین شب آرزویی که خواهم داشت ،روزیست که تو کنارم باشی ، هر دو شاد و آرام و پر از حس تازگی ...
تا شیعه به خود نیاید،
معشوق کجا آید ... .
چه ایام خوشی دیدم وراحت/ولا دیدم خوشی انه وراحت/بیا گفتم،برو گالت وراحت/خودش بادیگری وانا خطیه(چه روزای خوبی دیدم که گذشت راحتی وخوشی ندیدم گفتم بیا اون گفت برو ورفت او با دیگری رفت ومن گناه دارم)
تو را اینجاست اسماعیل در جان
که خواهد کردش ابراهیم قربان
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت