روز محشر پرسید ز من رب جلی
گفت تو غرق گناهی ؟ گفتمش یا رب بلی
گفت پس آتش نمیگیرد چرا جسم و تنت
گفتمش چون حک نمودم روی قلبم یا علی
حضرت حيدربنام فاطمه حساس بود/خلقت ازروزازل مديون عطرياس بود/ايكه ره بستي ميان كوچه هابرفاطمه/گردنت راميشكست آنجااگرعباس بود/شهادت حضرت فاطمه(س)تسليت باد
خداوندا
آرزویم بزرگ و دلم کوچک است تو به بزرگی و جلالی که داری برآورده اش کن
به انتظار ديدنت دوباره برگ ميشوم
و با عبور شبنمي غريق اشك ميشوم
مرا رها مكن مگر به روز مرگ و رفتنم
بدان فقط به ياد تو درون قبر ميشوم
عاقا ما یه روز با چند تا از بچه های دانشگاه قرار گذاشتیم رفتیم درکه عاقا اونجا یه خر دیدیم حالا اون وسط الکی گفتم هر کی بتونه با این خر کشتی بگیره هر چی خواست واسش میخرم این رفیق مام هم زاد پنداریش گل کرد گفت من این کارو میکنم عاقا این رفت خر رو بلند کنه زارت خورد زمین خر هم افتاد بعد این خر رم کرد حالا ما پسرا
هوش هوششششش اِرررررررررررر اروم حیوان
دخترا:جیغ توسل به 12 امام
جفتکی بود که این خره به این رفیق ما زد .بدبخت الان بیمارستانه
رفیق همزاد پندار داریم؟!!!
یه روز استقلالیا دوپینگ میکنن بعد تو لیگ سوم میشن ! از مظلومی میپرسن شما که دوپینگ کرده بودید برا چی اول نشدید میگه به جاش من چهار تا دربی بردم !!
تعداد صفحات : 2