loading...
سایت متفاوت جیز میز | دانلود
Jizmiz بازدید : 389 یکشنبه 19 آذر 1391 نظرات (0)

بابام:عباس دیگ ماشالا واس خودت مردی شدیا دیگ کم کم باید فکر زن گرفتنت باشیم
من:نه بابا من تازه 20 سالمه تازه دارم درس هم میخونم...
بابام مطابق معمول:"کره خر پدرسوخته"الانو نگفتم که,باید فوق لیسانستو بگیری,سربازیتو بری,ی کارخوب پیدا کنی باهاش ی ماشین بخری بعدش من ومامانتم هم کمکت میکنیم.
من:بابا خونه یادت رفت بگی
بابام مطابق معمول:"پدرسگ"منو مسخره میکنی؟)
من:نه بابا من غلط کنم شما رو مسخره کنم اگه همچین حسی داری بزن تو گوشم همین الان!
بابام:زاااارررت(صدای چک)خودت مجبورم کردی
من:گوووم(صدای در)بابام:کور خوندی این سری نمیگم "بی پدر" پست اون هفتتو خوندم.
خوبیش اینه که هیچ وقت به من فش نمیده اینقد دوسم داره,روزا هم از خونه میندازه بیرون شبا میذاره رو مبل بخوابم خیلی مهربونه.

Jizmiz بازدید : 331 یکشنبه 19 آذر 1391 نظرات (0)

ي چند سال پيش كافي نت داشتم
دختر امد تو مغازه
دختر ؛ سلام خسته نباشيد
من =) خواهش بفرمايد
؛/ ي سيستم ميخواستم
=) سيستم 12بشينيد
بعد از ده دقيقه ك دختره نشست گفت ببخشيد عاقا اين ك كيبورد نداره
من =)))))))
من =00000

Jizmiz بازدید : 359 یکشنبه 19 آذر 1391 نظرات (0)

موقع سال تحويل بود كه بد جورى دستشوييم گرفت سریع رفتم دستشویى(البته که گلاب به روتون)کارامو کردم و شیرو باز کردم و.... در این لحظه دادی زدم که ديفالايه خونمون ترک برداشت!!!بعد يادم اومد كه بابام قبلش حموم بوده اين آبايه داغ اون پشت منتظر بودن که حال منو بگیرن
اینجودی بود که تعطیلات عید کوفتم شد .....
البته این خاطره خنده دار نبود !!!

Jizmiz بازدید : 357 یکشنبه 19 آذر 1391 نظرات (0)

یک نکته خیلی خیلی خیلی کوچولو
دقت کردین کسانی که زنگ میزنن به شبکه های ماهواره ای (همه شبکه های فارسی زبان) و نظر میدن یا انتقاد و یا تعریف میکنن همه آقایونی هستند با فرکانس صدای متوسط (نه خیلی زیر و نه خیلی بم ) خوش صحبت هستند ، تپق نمیزنن، برای هر سوال اتفاقی هم یک جواب درست و باحال دارن و از همه مهمتر اینه که لهجه ندارن در نهایت هم اگه مخالف قضیه ای باشن قانع میشن
مورد مشکوکه هااااااااااااااااااااااااااا

Jizmiz بازدید : 361 یکشنبه 19 آذر 1391 نظرات (0)

چیه؟
ده ما برق نداشت واز شهر بسیار دور بود هر چند وقت یکبار یکی به شهر میرفت وبرای همه شیشه لامپا میخرید وبا دقت لای کاه در خورجین اسب میگذاشت و به ده میرساند.
یکبار نوبت پدرم بود من هم همراهش رفته بودم که مثلن شهر گردی کنم در هنگام بازگشت ابتدای جنگل که رسیدیم چوپانی گله اش را یله کرده بود ودنبال همزبانی میگشت تا حوصله اش سر نرود ازدور سلام وخداقوت گفت وبه نزدیکی ما آمد چنان که رسم چوپانان است با چوبدستش ضربه ای به خورجین اسب ما زد وگفت:
-همشهری بارتان چیه؟؟
پدرم با پرخاش گفت:
-اگه یکی دیگه بزنی هیچی!
بار را وارسی کردیم راست میگفت با همان ضربه هفت تا شکسته بود وچند تا ترک گرفته بود!

Jizmiz بازدید : 351 یکشنبه 19 آذر 1391 نظرات (0)

امروز سر کلاس بودیم بعد از 3 ساعت پشت سر هم درس دادن استاد یه دفه یه دختره گفت؛
استــــــــــــــــــــــــــــــاد میشه دیگه خسته نباشیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد؟
ینی اینطوری جمله رو کش داد!
هیچی دیگه ماها همه خستگیمون در رفت :|
خخخخخخخخخخ :)))

Jizmiz بازدید : 365 یکشنبه 19 آذر 1391 نظرات (0)

پسر عموم قدِ زرافه رشد كرده!!!! 
هيكلش مثل فيل از نوع ماموت ميمونه!!! 
قيافش هم مثل گوريلِ پيره !!! 
اكيپى باهم رفتيم بيرون!!! 
بعد دوست دخترش تو جمع بهش ميگه:
جوجو ىِ من...!!!

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3554
  • کل نظرات : 129
  • افراد آنلاین : 44
  • تعداد اعضا : 282
  • آی پی امروز : 79
  • آی پی دیروز : 705
  • بازدید امروز : 789
  • باردید دیروز : 5,961
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 789
  • بازدید ماه : 118,700
  • بازدید سال : 771,592
  • بازدید کلی : 5,152,586