خواستے دیگـــه نباشے ،
آفرین … چــــه با اراده !
لعنَت به دبستانـے که تو از درسهاش ،
فقط تصمیــم کبــر ے رو آموختـــے …
باید به بعضی ها گفت: “ناراحت چی هستی؟ دنیا که به آخر نرسیده…!!!”
من نشد ؛ یکی دیگه! تو که عادت داری
شک کرده بودم کسی بین ماست !
حالا یقین دارم “من” بین دو نفر بودم !
چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من !!!
حوا بودن تاوان سنگینی دارد …
وقتی آدم ها برای هر دم و بازدم به هوا نیاز دارند !!!
یه رابطه هایی مثل ریگ کفش می مونه … اولش سعی میکنی قِلش بدی ته کفشت
و باهاش کنار بیای ولی آخرش مجبوری بندازیش بیرون !!!
نه حرفی برای گفتن …
نه امیدی برای ماندن …
نه پایی برای رفتن …
نه تمایلی برای دوباره ساختن …
تو از اول هم هیچ نداشتی !
افسانه ها را رهــــــــا کن
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که دوستی را میبلعند !!!
تـــــــــــو اگر نباشی
دیگری جایت را پر میکند…
به همین ســــــــــــادگی…
تعداد صفحات : 6
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت